اینجا دیگر از آن جنگجویان قدیمی که روزی برای هدف شان تا پای جان می جنگیدند خبری نیست؛ از آن بازیکنانی که جنگیدن را دوست داشتند، ستارههایی که برای پیروزی از جان مایه میگذاشتند، مهرههایی که نفس جنگیدن را میشناختند و برای رسیدن به آن در تمامی میدانها با قدرت و با انگیزه شکست ناپذیری حاضر میشدند و هرگز خستگی نمیشناختند، اثری نیست.
اینجا مدتی است چهره عوض کرده، گویی هویتی که پیش از این رمز سلطه باشگاهی به بزرگی یوونتوس بود گم شده، خبری از شکوه قدیمی و ترکیبی از ستارههای خوشتکنیک نیست. تقریبا همه چیز تغییر کرده، مدتی است داستان گم شدن هویت ذاتی یووه تکرار میشود، درست مثل فیلمی که از قبل دیده ایم، مانند یک فیلمنامه از قبل نوشته شده، فیلمی که پس از داستان کالچوپولی چند سالی تکرار شد اما با یک چرخش صد و شصت درجه ای همه چیز به یک باره تغییر کرد و دوران باشکوهی شروع شد، دوره ای ده ساله با نه فصل قهرمانی و انبوهی از پیروزی ها و رکوردهای فراموش نشدنی. دوره ای سرشار از غرور قهرمانی، شور افتخار و جشن های پیروزی، دهه ای که هواداران بیانکونری غرق شادی و شعف بودند و طرفداران سایر تیم های ایتالیایی در آرزوی برگزاری یک جشن ساده حتی برای گرفتن یک تساوی مقابل یووه روزگار سپری می کردند، اما حالا سه سالی ست که بانوی پیر از دوران شکوهمند خود فاصله گرفته، فاصله ای که با ایستادن در رده هفتم لیگ و دور ماندن از هر جامی معتبر اروپایی تلخی آن را دو چندان می کند؛ اما یقینا آنچکه دل هر یوونتوسی را به درد می آورد عدم توجه مدیرانی است که کوچک ترین تلاشی برای گوش دادن به صدای هواداران خود نمی کنند.
یووه ای که یک دهه با اقتدار کامل قهرمانی های پیاپی و متعددی را از آن خود می کرد حالا در روزگاری سیاه و تلخ گرفتار شده و چنان در میان انبوهی از مشکلات و سردرگمی ها غرق شده که اگر مدیران باشگاه هر چه زودتر برای بهبود اوضاع راه حلی مناسب، منطقی و در عین حال سریع و اثربخش پیدا نکردند فرو رفتن در این گرداب سیاهی عمیق تر و بازگشت و خروج از آن بس بسیار دشوارتر و دورتر خواهد بود.
مطمئنا برای موفق شدن و رسیدن به اقتدار همیشگی نیاز به ساختار تیمی ای خواهد بود که تشکیل دهنده آن بازیکنانی باانگیزه و جنگنده ای ست که شجاعت و خواسته مبارزه و تلاش بی وقفه برای رسیدن به موفقیت و پیروزی را با تمام وجود داشته باشند و برای کسب قهرمانی نه تنها خسته و ناامید نشوند بلکه تا کسب و فتح انواع جام های قهرمانی دست از مبارزه و جنگیدن نکشند؛ زیرا یووه به آن دسته بازیکنانی نیاز دارد که هویت سیاه و سفید باشگاه را با تمام وجود حس کرده و برای آن هویت وجودی حاضر به جنگیدن و از خود گذشتگی باشند، همانند همان جنگجویان قدیمی یوونتوس که هرگز تسلیم شدن را جایز نمی دانستند و برای سربلندی تیم محبوب شان دست از تلاش نمی کشیدند.
هر چند که فوتبال امروزی تغییر کرده و دیگر آنی نیست که ما تصور می کردیم، در این میان بانوی پیر اخرین الگوی رفتاری خود را نیز از ترکیب خارج کرده و از این جهت نیز آخرین ارتباط خود را با گذشته و نحوه زندگی فوتبالی قبل از دست داده، مطمئنا کم بودن این مهره ها در ترکیب سال های اخیر بیانکونری تاثیر خوشایندی در روند نتیجه گیری یووه نداشت و آن تک مهره قدیمی تلاش می کرد بر روی نیمکت همانند گذشته نه چندان دور با روحیه جنگندگی و مبارزه طلبی خود روح گذشته سیاه و سفید یووه را در کالبد تیم زنده نگه دارد، با این که برای این کار یک نفر کافی نبود اما همان یک بازیکن قدیمی هوادار را به تاریخ پرافتخار باشگاه اش ربط می داد و برای تیفوسی های کوچک و کم سن و سال تر نمونه ای از ستاره های خوش تکنیک و باانگیزه عجیبی بود که تاریخ حیات یوونتوس را با فداکاری و شکست ناپذیری خود رقم زده بودند.
حالا آن تک جنگوی که تنها وارث دوران شکوه بیانکونری بود نیز از برنامه های مربی و باشگاه خارج شده و هوادار با یک ترکیب مدیریتی جدید و کمی ناآشنا در کنار مربی ای که اندیشه هایش برای هوادار کهنه و بی اثر شده و نیمکتی کم و بیش ناهماهنگ امیدوار است پس از وقفه ای کوتاه اما سیاه و ناخوش به دوران سپید و خوش گذشته بسیار نزدیک خود بازگردند.